رأی شماره۴۲۵ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری درخصوص ابطال بخشنامه شماره ۳۰/۱۷/۰۱/۴۰۲

مرجع تصویب
تاریخ انتشار 1386/11/18
شماره ویژه نامه ۱۸۳۳۷
شماره انتشار ۱۸۳۳۷
شماره نامه
تاریخ نامه

        تاریخ: 18/6/1386        شماره دادنامه: 425        کلاسه پرونده: 84/386        مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری.        شاکی: آقای حسین عباسی.        موضوع شکایت و خواسته: ابطال بخشنامه شماره 30/17/01/402 مورخ 4/4/1381 نیروی انتظامی.        مقدمه: شاکی به شرح دادخواست تقدیمی اعلام داشته است، اولاً، محدود کردن حقوق فردی اشخاص خصوصی (حق الناس) اختصاص به اذن مقنن دارد که در این رابطه قانون عادی وجود ندارد. ثانیاً، جرائم مندرج در مواد 607 و 727 قانون مجازات اسلامی از لحاظ جنبه عمومی آن و تعقیب متهمین به عهده مدعی العموم است وخارج از وظایف قانونی ناجا یا پرسنل آن می‎باشد. ثالثاً، محروم کردن یا محدود کردن حقوق خصوصی اشخاص به تبع حقوق عمومی مغایر با اصل 40 قانون اساسی است زیرا هیچ کس نمی‎تواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد. مغایر با اصل هشتم قانون اساسی که اصل به دعوت به خیر است مغایر با اصل 156 قانون اساسی که حل و فصل دعاوی و رفع خصومات از وظایف قوه قضائیه است و مغایر با مواد 3 و بند 2 از ماده 6 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1378 و مواد 623 لغایت 631 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1379 می‎باشد علاوه بر آن خارج از وظایف و اختیارات قانونی ناجا می‎باشد و خارج از حیطه آیین‎نامه نویسی و وظایف قوه مجریه است که مغایر با اصل 138 قانون اساسی است و طبق اصل 170 قانون اساسی تقاضای ابطال آن را دارم. معاون حقوقی و امور مجلس ناجا در پاسخ به شکایت مذکور طی نامه شماره 1446=17/01/402/4ـ34 مورخ 4/9/1385 اعلام داشته‎اند، با توجه به اینکه مامورین نیروی انتظامی بعضاً در اجرای ماموریتهای محوله، درگیریهای اجتناب‌ناپذیری با افراد اجتماعی پیدا کرده که موجب ضرب و شتم مامورین گردیده و پس از تکمیل پرونده قضائی و در حین رسیدگی، بدون هماهنگی با مقامات مسئول رضایت خویش را اعلام و از تعقیب قانونی خودداری می‎کند که صدور بخشنامه فوق‎الذکر به دلایل ذیل ضروری و لازم می‎باشد. 1ـ بنابر اصل قانونی بودن جرم و مجازات و به استناد ماده 607 قانون مجازات اسلامی که اشعار می‎دارد، هرگونه حمله و مقاومتی که با علم و آگاهی نسبت بـه مامورین دولت در حین انجام وظیفه آنان به عمل آید تمرد محسوب شده که مجازات آن در قانون مشخص می‎باشد. 2ـ بر اساس ماده 727 قانون مارالذکر اینگونه جرائم از جرائم غیر قابل گذشت بوده و دارای دو جنبه خصوصی و عمومی می‎باشد که اصولاً جنبه عمومی آن بر نفع و حقوق متضرر یا مجنی علیه جرم غلبه دارد و متضرر واقعی سازمان و جامعه می‎باشد و گذشت شخص آسیب دیده رافع آثار تبعی اینگونه جرایم در اجتماع نمی‎باشد. 3ـ با توجه به نقش واحدهای حقوقی در ارائه خدمات حقوقی به کارکنان دولت به موجب قانون حمایت از کارکنان و پرسنل نیروهای مسلح مصوب 1376 و آیین‎نامه اجرائی آن مصوب 1379 مبنی بر حمایت از پرسنل دولت درخصوص دعاوی ناشی از خدمت و انجام وظیفه بعضاً پرسنل بدون توجه به مواد معنونه با فرد متجری سازش و از شکایت خویش صرفنظر نمودند و دادگاهها نیز به استناد ماده 21 قانون مجازات اسلامی در مجازات تعدی‌کنندگان تخفیف قائل می‎شود که این امر بدون هماهنگی با واحدهای دولتی علاوه بر تجری متجاوزین به حقوق دولت، منجر به بروز مشکلاتی برای ناجا از قبیل پیگیری پرونده از سوی کارشناس حقوقی، عدم دریافت خسارت مالی و جانی از متهم پدید می‎آید. 4ـ با توجه به اینکه اهانت و تمرد نسبت به مامورین حین انجام وظیفه قبل از اینکه تمرد و اهانت نسبت به شخص مامور باشد، اهانت و تمرد به سازمان نیروی انتظامی است و از این بابت ناجا خود ذی سمت در اینگونه پرونده‎ها بوده و این حق سازمان است که از حیثیت خود دفاع کند از این رو رضایت کارکنان را بدون توجه به حق سازمان جفای به سازمان دانسته و لذا از کارکنان خود می‎خواهد بدون هماهنگی رضایت ندهند. هیأت عمومـی دیوان‎عـدالت اداری در تـاریخ فـوق بـاحضور رؤسا و مستشـاران و دادرسان علی‎البدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بـه شرح آتی مبادرت بـه صدور رأی می‎نماید. رأی هیأت عمومی         همانطور که طبق اصل 34 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، طرح شکایت و اقامه دعوی از جمله حقوق مسلم اشخاص شناخته شده به شرح مقررات قانون آیین دادرسی کیفری و قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی از جمله تبصره ماده 23 قانون مجازات اسلامی که حق گذشت را به ورثه قابل انتقال اعلام داشته، گذشت و انصراف از تعقیب شکایت و دعوی در زمره حقوق قانونی اشخاص به شمار رفته است. بنابه جهات فوق‎الذکر و اینکه تثبیت حق و یا سلب و زوال آن منوط به حکم قانونگذار است و رضایت و گذشت شاکی یا مدعی خصوصی در جرائم غیر قابل گذشت نافی کیفر بزهکار نیست، بنابراین مفاد بخشنامه شماره 30/17/01/402 مورخ 4/4/1381 فرمانده نیروی انتظامی که نتیجتاً موجب سلب اراده آزاد افراد مذکور در آن بخشنامه در اعلام گذشت و رضایت از شکایت کیفری خود و ضرورت هماهنگی با واحدهای حقوقی در این زمینه می‎باشد، خلاف قانون و خارج از حدود اختیارات فرمانده نیروی انتظامی در وضع قواعد آمره تشخیص داده می‎شود و بخشنامه مزبور به استناد قسمت دوم اصل 170 قانون اساسی و بند یک ماده 19 و ماده 42 قانون دیوان عدالت اداری مصوب 1385 ابطال می‎گردد.