تاریخ: 20/8/1386 شماره دادنامه: 705 کلاسه پرونده: 86/177 مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری. شاکی: آقای سیدابوالقاسم فاطمی. موضوع شکایت و خواسته: اعلام تعارض آراء صادره از شعب 7 و 8 تجدیدنظر دیوان عدالت اداری. مقدمه: الف ـ1ـ شعبه نوزدهم دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 84/2544 موضوع شکایت آقای سیدابوالقاسم فاطمی به طرفیت، هیأت حل اختلاف کار استان تهران بخواسته، اعتراض به رأی هیأت حل اختلاف کار مورخ 23/3/1384 و صدور حکم به اجرای حکم مورخه 14/9/1383 هیأت تشخیص اداره کار بشرح دادنامه شماره 793 مورخ 27/4/1385 چنین رأی صادر نموده است، نظر به شرح دادخواست تقدیمی شاکی و مستندات پیوست و مفاد لایحه شماره 3973/20/852 ـ 3/4/1385 ارسالی از ناحیه خوانده و ملاحظه اسناد و مدارک موجود در دوسیه متشکله در اداره کار دلیلی که زمینه نقض یا ابطال و بیاعتباری رأی معترضعنه را فراهم آورد، مشهود نیست، از حیث رسیدگی شکلی و ماهوی نیز ایرادی به رسیدگی مترتب نیست. علیهذا این شعبه دیوان عدالت اداری شکایت شاکی را غیر وارد تشخیص و حکم به رد شکایت وی صادر و اعلام میدارد. الف ـ2ـ شعبه هشتم تجدیدنظر دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 85/624 موضوع تقاضای تجدیدنظرخواهی آقای سیدابوالقاسم فاطمی نسبت به دادنامه شماره 793 مورخ 27/4/1385 شعبه نوزدهم بشرح دادنامه شماره 965 مورخ 15/8/1385 چنین رأی صادر نموده است، با توجه به محتویات پرونده نظر به اینکه از طرف تجدیدنظرخواه نسبت به دادنامه تجدیدنظر خواسته اعتراض موجه و مؤثری بعمل نیامده و با بررسی سوابق امر بر کیفیت رسیدگی و اعمال مقررات نیز ایراد و اشکالی که فسخ دادنامه بدوی را ایجاب نماید مشهود نیست، بنابراین با رد تجدیدنظرخواهی دادنامه بدوی عیناً تایید و استوار میگردد. ب ـ1ـ شعبه چهاردهم دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 80/1980 موضوع شکایت خانم کبری مرتضوی بطرفیت، اداره کار و امور اجتماعی شرق تهران بخواسته، اعتراض به رأی شماره 99610ـ4/10/1380 هیأت حل اختلاف به شرح دادنامه شماره 2599 مورخ 30/11/1381 چنین رأی صادر نموده است، توجهاً به اینکه شاکی اعتراض مؤثر و مستدلی ننموده و در رأی معترضعنه رعایت کلیه مقررات قانونی در زمینه پرداخت سنوات خدمت بعمل آمده علیهذا حکم برد شکایت مطروحه صادر و اعلام میگردد. ب ـ2ـ شعبه هفتم تجدیدنظر دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 82/40 موضوع تقاضای تجدیدنظرخواهی خانم کبری مرتضوی نسبت به دادنامه 2599 مورخ 30/11/1381 شعبه چهاردهم بشرح دادنامه شماره 1028 مورخ 22/9/1382 چنین رأی صادر نموده است، نظر به اینکه رأی معترضعنه بدون توجه به مفاد نامه شماره 17386/2/ ح/ ق ـ 20/3/1375 معاونت پشتیبانی دانشگاه خطاب به شرکت تعاونی حمل و نقل و اداری و پشتیبانی دانشگاه که بموجب آن دانشگاه متعهد شده است که کلیه کارگران مشمول قانون کار که در گذشته با دانشگاه قرارداد داشتهاند و به عضویت تعاونی مذکور درآمده و اشتغال دارند، سنوات خدمت آنان محفوظ بوده و چنانچه با نظر هیأتهای تشخیص و حل اختلاف اداره کار اخراج و فسخ قرارداد گردند، دانشگاه متعهد به پرداخت سنوات خدمت آنها در مدتی که با دانشگاه قرارداد داشتهاند، صادر گردیده است که شاکیه در زمره آنان میباشد و هیئت حل اختلاف نیز بدون رعایت مفاد ماده 12 قانون کار درخصوص موضوع مبادرت به اصدار رأی نموده است که به این لحاظ رأی معترضعنه مخدوش میباشد و قابلیت نقض دارد. علیهذا تجدیدنظرخواهی را وارد تشخیص داده و با فسخ دادنامه تجدیدنظرخواسته حکم به ورود شکایت و نقض رأی معترضعنه و احاله رسیدگی مجدد موضوع به هیأت همعرض، صادر و اعلام میگردد. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علیالبدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء به شرح آتی مبادرت به صدور رأی مینماید. رأی هیأت عمومی در ماده 12 قانون کار مصوب 1369 تصریح گردیده است « هر نوع تغییر حقوقی در وضع مالکیت کارگاه از قبیل فروش یا انتقال به هر شکل، تغییر نوع تولید، ادغام در مؤسسه دیگر، ملی شدن کارگاه، فوت مالک و امثال اینها، در رابطه قراردادی کارگرانی که قراردادشان قطعیت یافته است، مؤثر نمیباشد و کارفرمای جدید، قائم مقام تعهدات و حقوق کارفرمای سابق خواهد بود.» نظر به اینکه محل کار و شغل مورد تصدی شاکی در سال 1375 به شرکت تعاونی خدماتی حمل و نقل، اداری و پشتیبانی منتقلشده و شرکت اخیرالذکر از هر حیث جانشین و قائم مقام دانشگاه علوم پزشکی گردیـده و شاکی حقوق و مزایای خود را از شرکت اخیرالذکر دریافت داشته و در نتیجه دارای رابطه کارگری مستقل با آن شرکت بوده است، رأی هیأت حل اختلاف کار درخصوص عدم مسئولیت آن دانشگاه در پرداخت حقوق مورد ادعا (حق سنوات) شاکی پس از قطع رابطه همکاری با دانشگاه و برقراری رابطه کارگری با شرکت تعاونی مذکور موافق مقررات بوده و در نتیجه دادنامه شماره 793 مورخ 27/4/1385 دیوان مبنی بر رد اعتراض شاکی نسبت به رأی هیأت حل اختلاف که در شعبه هشتم تجدیدنظر تایید شده با عنایت به شرایط مندرج در بند 2 ماده 13 قانون دیوان عدالت اداری مصوب 1385 صحیح و موافق مقررات است. این رأی به استناد بند 2 ماده 19 و ماده 43 قانون فوقالذکر برای شعب دیوان و سایر مراجع اداری ذیربط در موارد مشابه لازمالاتباع است.