رأی شماره ۲۳۶ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری درخصوص بازگشت به کار کسانی که بعنوان مر

مرجع تصویب
تاریخ انتشار 1384/09/02
شماره ویژه نامه ۱۷۶۹۶
شماره انتشار ۱۷۶۹۶
شماره نامه
تاریخ نامه

شماره دادنامه: 236          تاریخ: 30/5/1384          کلاسه پرونده: 82/654         مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری.         شاکی: اداره کار و امور اجتماعی کرمان.         موضوع شکایت و خواسته: اعلام تعارض آراء صادره از شعب 4 و 5 و 7 و 10 تجدیدنظر دیوان عدالت اداری.         مقدمه: الف ـ1ـ شعبه هجدهم در رسیدگی به پرونده کلاسه 78/619 موضوع شکایت خانم بتول حمیدی به طرفیت اداره کار و اموراجتماعی بم و کرمان به خواسته، تجدیدنظر از آراء صادره هیأتهای بدوی و حل اختلاف اداره کار و امور اجتماعی شهرستان بم و کرمان به شرح دادنامه شماره 1330 مورخ 15/11/1380 چنین رأی صادر نموده است، نظر به اینکه شکات هیچگونه قرارداد و دریافتی را از اداره آموزش و پرورش شهرستان بم در سالهای تحصیلی مدت اشتغال به کار را نداشته‎اند بنابراین در آراء صادره از مراجع حل اختلاف تخلف از مقررات قانونی مشهود نیست، بناء علیهذا شکایت شکات به نحو مطروحه موجه نبوده محکوم به رد است. 2ـ شعبه هفتم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری در رسیدگی به پرونده کلاسه ت7/81/238 موضوع تقاضای تجدیدنظر خانم بتول حمیدی به خواسته تجدیدنظر در دادنامه شماره 1330 مورخ 15/11/1380 شعبه 18 دیوان عدالت اداری به شرح دادنامه شماره 238 مورخ 12/3/1382 چنین رأی صادر نموده است، متعاقب انتشار اطلاعیه توسط واحد قرآن امور تربیتی اداره آموزش و پرورش شهرستان بم به منظور جذب و به کارگیری تعدادی خواهر دیپلمه به عنوان مربی مکتب‌القرآن شاکیه با طی تشریفات مربوطه در مکتب القرآن به عنوان مربی مشغول به کار شده است و بنا به ادعای مطروحه مدت 7 سال به این امر اشتغال داشته و به حکایت پرونده واصله از اداره کار و امور اجتماعی قرارداد کار با مشارالیها منعقد گردیده است و طرف قرارداد امور تربیتی می‎باشد و به دلالت سوابق امر اشتغال شاکیه به عنوان مربی مکتب‎القرآن با ابلاغ کتبی است که توسط امور تربیتی صادر گردیده است و حقوق و دستمزد خود را در قبال کار محوله از مسئول مکتب‎القرآن دریافت می‎نموده و این امر مورد تأیید بازرسان اعزامی در مورخه 31/1/1378 اداره کار قرار گرفته است گرچه حقوق پرداخت شده به مشارالیها از محل شهریه‎های مأخوذه از اولیاء دانش آموزان صورت گرفته است بنابمراتب آنچه که مسلم است شاکیه به درخواست امور تربیتی آموزش و پرورش شهرستان بم به عنوان مربی مکتب القرآن چندین سال به این کار اشتغال داشته و مشمول قانون استخدام کشوری و مقررات خاص استخدامی نمی‎باشد و در قبال کار محوله حقوق و دستمزد دریافت می‎نمود. هر چند پرداخت دستمزد مشارالیها توسط مکتب‌القرآن از محل اخذ شهریه از والدین دانش آموزان صـورت پذیرفتـه است که مطابق قوانین و مقررات موضوعه و مستنــداً به مدلول مفهـوم مخالف مـاده 188 قانون کار مشارالیها در خصوص موضوع مشمول قانون کار می‎باشد و وضعیت وی دقیقاً با ماده190 قانون فوق‎الذکر انطباق دارد علیهذا تجدیدنظر خواهی را وارد تشخیص داده و با فسخ دادنامه تجدیدنظر خواسته حکم به ورود شکایت و نقض رأی معترض‎عنه و احاله رسیدگی به موضوع به هیأت همعرض صادر می‎گردد. ب ـ1ـ شعبه هشتم در رسیدگی به پرونده کلاسه 78/1876 موضوع شکایت خانم نسرین شجاعی به طرفیت اداره کار و امور اجتماعی کرمان به خواسته، اعتراض به رأی هیأت حل اختلاف مورخ 8/9/1377 و بازگشت به کار به شرح دادنامه شماره 109 مورخ 20/1/1380 چنین رأی صادر نموده است، شاکی مدعی است که به عنوان مربی در آموزش و پرورش کرمان به مدت 11 سال انجام وظیفه کرده تا اینکه در تاریخ 10/3/1376 بدون آنکه به ما علت را اعلام نمایند ما را از کار برکنار نمودند. در لایحه دفاعیه آمده است که شاکی و دیگر ذینفعان تا اول مهر ماه 1375 با اداره کل آموزش و پرورش کرمان تسویه حساب نمودند و سنوات خدمتی آنان محاسبه و به حساب بانکی آنان واریز گردید و در ابتدای سال تحصیلی 1375 با تنظیم و عقد قراردادهائی به صورت مشارکت مشغول به کار شدند و از مهرماه 1377 از همکاری با آنان خودداری گردید با توجه به اوراق پرونده و اوراق سابقه و وجود قرارداد مشارکت با شاکی و دیگر ذینفعان به طور مستقل بر مبنای اینکه شهریه دریافتی از دانش‌آموزان دارالقرآن 65% سهم آموزگار که شاکی و بقیه ذینفعان می‎باشند 35% سهم مدرسه تشخیص هیأت صادر کننده رأی مورد اعتراض مبنی بر عدم احراز رابطه کارگری و کارفرمائی بین شاکی و دیگر همکاران وی با اداره خوانده صحیح است و به رد شکایت رأی صادر می‎گردد. 2ـ شعبه پنجم تجدیدنظر در رسیدگی به پرونده کلاسه 80/468 موضوع تقاضای تجدیدنظر خانم نسرین شجاعی به خواسته تجدیدنظر در دادنامه شماره 109 مورخ 20/1/1380 صادره از شعبه هشتم بدوی دیوان به شرح دادنامه شماره 791 مورخ 1/6/1382 چنین رأی صادر نموده است، نظر به اینکه رشته‎های شغلی مشمول قانون کار در وزارتخانه‎ها به موجب بخشنامه شماره 1301/9 مورخ 6/6/1346 سازمان امور اداری و استخدامی کشور احصاء گردیده و مربیان آموزش و پرورش در زمره مشاغل مذکور در بخشنامه مورد نظر بیان نگردیده بنابمراتب ایرادی به رأی هیأت حل اختلاف اداره کار مبنی بر عدم احراز رابطه کارگری و کارفرمائی و شمول قانون کار به وضعیت شاکی و اداره طرف شکایت وارد نیست لذا با رد تقاضای تجدیدنظرخواه دادنامه بدوی که مفهم موارد فوق است عیناً تأیید و استوار می‎گردد. 3ـ شعبه دهم تجدیدنظر در رسیدگی به پرونده کلاسه 81/344 موضوع تقاضای تجدیدنظر خانم صدیقه میرزادی‎گوهری به خواسته تجدیدنظر در دادنامه شماره 116 مورخ 20/1/1380 شعبه هشتم بدوی دیوان به شرح دادنامه شماره 531 مورخ 24/9/1381 چنین رأی صادر نموده است، با توجه به قرارداد منعقده رابطه کارگری و کارفرمائی بین طرفین احراز نگردیده است و صرف جعلی بودن این قرارداد قابل ترتیب اثر نمی‎باشد علیهـذا در وضع موجود با رد تجدیدنظر خواهی، دادنامه بدوی عیناً تأیید و استوار می‎شود. 4ـ شعبه چهارم تجدیدنظر در رسیدگی به پرونده کلاسه 80/537 موضوع تقاضای تجدیدنظر خانم زهرا شمس‎الدین به خواسته تجدیدنظر در دادنامه شماره 118 مورخ 20/1/1380 صادره از شعبه هشتم دیوان به شرح دادنامه شماره 1778 مورخ 21/11/1381 دادنامه بدوی را عیناً تأیید نموده است. 5ـ شعبه پنجم تجدیدنظر در رسیدگی به پرونده کلاسه 80/444 موضوع شکایت خانم کبری اشرف گنجوئی به خواسته تجدیدنظر در دادنامه شماره 119 مورخ 20/1/1382 صادره از شعبه هشتم بدوی دیوان به شرح دادنامه شماره 790 مورخ 1/6/1382 با رد تقاضای تجدیدنظر دادنامه بدوی را عیناً تأیید و استوار نموده است. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق با حضور رؤسای شعب بدوی و رؤسا و مستشاران شعب تجدیدنظر تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء به شرح آتی مبادرت به صدور رأی می نماید. رأی هیات عمومی         ماده 2 قانون کار مصوب 1369 در تعریف کارگر مقرر داشته است که « کارگر از لحاظ این قانون کسی است که به هر عنوان در مقابل دریافت حق‎السعی اعم از مزد حقوق، سهم سود و سایر مزایا به درخواست کارفرما کار می‎کند.» چون حسب مستندات پیوست پرونده شاکیان در آغاز سال تحصیلی 1375 با تنظیم قرارداد مشارکت، حق‎الزحمه خود را از محل شهریه دانش‎آموزان به میزان 65% دریافت داشته و طبق قرارداد منعقده 35% بقیه شهریه مزبور در سهم آموزش و پرورش قرار گرفته و با این کیفیت دستمزد نامبردگان از طرف اداره آموزش و پرورش پرداخت نشده و در نتیجه یکی از ارکان مؤثر در استقرار رابطه کارگری با اداره آموزش و پرورش تحقق نیافته است، دادنامه‎های شماره 1778 مورخ 21/11/1381، 531 مورخ 24/9/1381، 791 و 790 مورخ 1/6/1382 به ترتیب صادره از شعب 4 و 10 و 5 تجدیدنظر مشعر بر تأیید دادنامه‎های بدوی که نتیجتاً متضمن این معنی می‎باشد موافق اصول و موازین قانونی است. این رأی به استناد قسمت اخیر ماده 20 اصلاحی قانون دیوان عدالت اداری در موارد مشابه برای شعب دیوان و سایر مراجع ذیربط لازم‎الاتباع است. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری      معاون قضائی دیوان عدالت اداری ـ مقدسی‎فرد رئیس جمهور و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی ـ محمود احمدی‌نژاد