تاریخ: 11/12/1387 شماره دادنامه: 853 کلاسه پرونده: 87/881 مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری. شاکی: آقای ستار محمدی. موضوع شکایت و خواسته: اعلام تعارض آراء صادره از شعب 15 و 20 دیوان عدالت اداری. مقدمه: الف ـ شعبه پانزدهم دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 86/278 موضوع شکایت خانم زکیه باقرینژاد به طرفیت سازمان تأمین اجتماعی به خواسته احتساب سابقه و برقراری مستمری بازماندگان به شرح دادنامه شماره 465 مورخ 27/3/1387 چنین رأی صادر نموده است، شاکیه با استناد به رأی اداره کار خواهان الزام سازمان مشتکیعنه به احتساب سابقه سپس برقراری مستمری بازماندگان مرحوم علی شیربیگیپور میباشد و سازمان تأمین اجتماعی به موجب لایحه دفاعیه شماره 4990 مورخ 25/2/1387 ضمن دفاع از شکوائیه شاکی در خصوص رأی اداره کار اعلام نموده است صرفاً براساس اظهارات و بدون مستند بازماندگان کارگر مرحوم، کارفرما را مکلف به 6 سال حق بیمه نموده است، خواهان رد شکایت میباشد. علیهذا و به دلائل فوقالاشعار مستنداً به ماده 36 قانون تأمین اجتماعی و رأی لازمالاتباع شماره 30ـ 29 مورخ 26/1/1386 هیأت عمومی دیوان عدالت اداری رأی به ورود شکایت دائر بر الزام مشتکیعنه به بررسی مجدد به موضوع احتساب سابقه با توجه به مفاد رأی اداره کار و برقراری مستمری صادر و اعلام میگردد. ب ـ شعبه بیستم دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 85/817 موضوع شکایت خانم سوسن جادری به طرفیت تأمین اجتماعی دهلران به خواسته برقراری مستمری بازماندگان به شرح دادنامه شماره 949 مورخ 16/4/1387 چنین رأی صادر نموده است، از آنجا که به موجب ماده 157 قانون کار هیأتهای تشخیص و حل اختلاف به اختلافات فیمابین کارگر و کارفرما که ناشی از اجرای مقررات آن قانون باشد رسیدگی مینمایند، صرف نظر از اینکه دلیلی به کارکرد مرحوم عبدالامیر جادری نزد آقای جبار جباری وجود ندارد بر فرض سابقه اشتغال کارکرد کارگر مذکور چرا در زمان حیات خود معترض عدمپرداخت حق بیمه از سوی کارفرما نشده است و ذکری از رسیدگیهای هیأتهای تشخیص و حل اختلاف فیمابین کارفرما و اشـخاص ثالث نیز در ماده 157 قانون کار نیامده است از طرفی سازمان تأمین اجتماعی به عنوان یک سازمان مستقل که هم وظیفه و تکلیف پرداخت بازنشستگی و مستمری و امثالهم را برعهده دارد به موجب مواد 39، 40، 41، 42 و 100 و آییننامههای اجرایی و وظایف تشکیلاتی خود حق تشخیص و احراز سابقه اشتغال افراد و پرداخت حق بیمه و الزام کارفرما را نیز دارد و درخواست شاکی نیز قبلاً مطرح و بی حقی وی اثبات شده است و رأی هیأت تشخیص کار و آن هم متکی به صرف اظهار کارفرما بدون هرگونه تحقیقی در رابطه با احراز سابقه اشتغال کارگر و آن هم خارج از صلاحیت خود به شرحی که گذشت موجد تکلیف برای سازمان تأمین اجتماعی نمیباشد، علیهذا شکایت شاکی غیروارد تشخیص حکم به رد شکایت شاکی صادر و اعلام میگردد. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علیالبدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بـررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بـه شرح آتی مبادرت بـه صدور رأی مینماید. رأی هیأت عمومی الف ـ تعارض در مدلول دادنامههای فوقالذکر محرز به نظر میرسد. ب ـ نظر به اینکه مرجع رسیدگی به اختلافات بین کارگر و کارفرما و یا قائم مقام قانونی آنها در موارد خاص در اجرای قانون کار از جمله احراز رابطه کارگری و کارفرمائی موضوع مادتین 2 و 3 قانون کار و مدت آن و الزام کارفرما به پرداخت حق بیمه کارگر خود حسب ماده 148 قانون مذکور در صلاحیت اختصاصی مراجع حل اختلاف کار قرار دارد و آراء قطعی مراجع مزبور لازمالاجراء است، بنابراین دادنامه شماره 465 مورخ 27/3/1387 شعبه پانزدهم دیوان که مفید لزوم تبعیت سازمان تأمین اجتماعی از رأی مرجع حلاختلاف کار در موارد فوقالذکر و برقراری مستمری بیمه شده متوفی با رعایت مقررات مربوط است صحیح و موافق اصول و موازی قانونی میباشد. این رأی به استناد تبصره 2 ماده 19 و ماده 43 قانون دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان و سایر مراجع اداری ذیربط در موارد مشابه لازمالاتباع است.