سازمان زندانها و سازمان قضائی نیروهای مسلح به کارکنانی که به هر علت از تاریخ 11/2/1370(زمان تصویب قانون) از سازمان محل خدمت منفک شدهاند تاریخ: 31/3/1388 شماره دادنامه: 279 کلاسه پرونده: 88/226 مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری. شاکی: مدیرکل امور اداری و استخدامی قوه قضائیه. موضوع شکایت و خواسته: اعلام تعارض آراء بین شماره دادنامههای 3394 در پرونده کلاسه 15/83/2337 شعبه 15 و 3547 در پرونده کلاسه ت1/86/2001 شعبه اول تجدیدنـظر دیوان و 371 در پرونده کلاسـه 24/84/1872 شعبه 24 دیوان عدالت اداری مبنی بر ورود شکایت با شماره دادنامـههای 371 در پـرونده کلاسه 24/84/1872 شعبه 24 و 2869 در پرونده کلاسه 22/84/245 شعبه 22 و 308 در پرونده کلاسه 23/85/969 شعبه 23 و 633 در پرونده کلاسه 84/17/157 شعبه 17 مبنی بر رد شکایت. گردشکار: مدیرکل امور اداری و استخدامی قوه قضائیه طی نامه شماره 3/60417/900 مورخ 26/12/1387، با اعلام تعارض آراء به شماره دادنامههای فوقالذکر به شرح ذیل تقاضای صدور رأی وحدت رویه نموده است، الف ـ شعبه پانزدهم دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 83/2337 موضوع شکایت آقای ایرج سلطانی هفشجانی به طرفیت اداره کل امور اداری و استخدامی کارکنان اداری قوه قضائیه به خواسته محاسبه و پرداخت سنوات خدمت به کانون بازنشستگی کشوری در خلال سالهای 18/3/1361 و از 26/9/1362 لغایت 30/7/1368، طی دادنامه شماره 3394 مورخ 7/11/1385، چنین انشاء رأی میکند، اداره کل کارکنان اداری قوه قضائیه طی لایحه دفاعیه شماره 73383/4/60 مورخ 21/9/1384 اجمالاً اشعار داشتهاند، سنوات خدمتی غیررسمی دولتی شاکی در مرجع مذکور طبق ماده 8 قانون استخدام کشوری به عنوان سنوات خدمت غیررسمی دولتی قابلاحتساب و در صورت اشتغال در سایر وزارتخانهها و شرکتهای دولتی از نظر بازنشستگی طبق تبصره یک ماده یادشده قابلاحتساب است و چون قطع رابطه استخدامی شاکی در سال 1368 صورت گرفته پرداخت کسور بازنشستگی موضوع خواسته وی دارای وجاهت قانونی نبوده و رد شکایت را تقاضا نمودهاند، بنابه مراتب معروضه این شعبه دیوان عنایتاً به شکایت معنونه و مستندات ابرازی شاکی دال بر کارکرد وی به مدت 7 سال در سنوات مزبور در دادسرای مذکور و ملحوظ داشتن مواد یک و2 از قانون احتساب سوابق خدمت مستخدمین وزارتخانهها و موسسات و شرکتهای دولتی در نهادهای انقلاب اسلامی و ماموریت نهادهای مزبور به وزارتخانهها و موسسات و شرکتهای دولتی مصوب 6/11/1364 که مفاداً مشعـر بر محاسبه و پذیـرش سوابق اشـتغال مستخدم در مراجع رسمی پیش گفته باشد مالاً با عدم دفاع موثر و موجهی از ناحیه اداره کل مشتکیعنه و احراز حقانیت شاکی به استیفاد سوابق مذکور، به عنوان حقوق مکتسبه در نتیجه مستنداً به قسمت اخیر شق (پ) بند یک ماده 11 قانون دیوان عدالت اداری حکم به ورود شکایت شاکی و الزام اداره خوانده به احتساب سوابق موضوع خواسته و تسری آن به سوابق خدمتیاش بـا دریافت کسورات قانونی به ماخذ زمان اشتغال صادر و اعلام میدارد. ب ـ شعبه اول تجدیدنظر در رسیدگی به پرونده کلاسه ت1/86/2001 موضوع تجدیدنظرخواهی اداره کل امور اداری و استخدامی کارکنان اداری قوه قضائیه نسبت به دادنامه شماره 3394 مورخ 7/11/1385 طی دادنامه شماره 3547 مورخ 19/12/1386 چنین انشاء رأی میکند، از آنجائی که اعتراض موثر و ایراد موجهی که اقتضاء نقض دادنامه را بنماید از سوی تجدیدنظرخواه ارائه و مطرح نگردیده و با بررسی سوابق، ایراد و اشکالی بر کیفیت رسیدگی و اعمال مقررات نیز مشهود نیست از این رو با رد تجدیدنظرخواهی دادنامه معترضعنه مستنداً به ماده 47 آیین دادرسی دیوان عدالت اداری تایید و استوار میگردد. ج ـ شعبه بیست و چهارم دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 84/1872 موضوع شکایت آقای مولود سهلآبادی، الهه، زهرا و علیرضا منصفپور به طرفیت 1ـ وزارت دادگستری 2ـ سازمان تأمین اجتماعی به خواسته 1ـ پرداخت حق بیمه 2ـ پذیرش حق بیمه طی دادنامه شماره 371 مورخ 13/3/1386 چنین انشاء رأی میکند، با توجه به پاسخ شماره 30/16649/9000 مورخ 24/5/1385 اداره کل امور اداری و استخدامی کارکنان قوه قضائیه و پاسخ شماره 93519 مورخ 2/10/1385 اداره کل تهران بزرگ سازمان تأمین اجتماعی و با توجه به اینکه مورث شکات از تاریخ 1/3/1358 لغایت 18/4/1368، برابر قوانین و مقررات جاریه در دادسرای انقلاب اسلامی تهران مشغول به کار بوده و در تاریخ 18/4/1368 به لحاظ مشکلات روحی و مالی استعفاء نموده و با توجه به اینکه برابر قانون مقررات اداری و استخدامی دادستان کل، دادسراها و دادگاههای انقلاب اسلامی و... مصوب 11/2/1370 مجلس شورای اسلامی تابع مقررات استخدام کشوری گردیده و با توجه به اینکه اثر قانون مذکور نیز نسبت به گذشته بوده و کسور بازنشستگی و سایـر کسورات از بدو استخدام تا تاریخ اجرای قانون فوقالذکر طی اقـساط از مستخدمین مشمول قانون فوقالذکر اخذ و کسر گردیده، علیهذا با توجه به موارد فوق اثر قانون فوقالذکر نسبت به گذشته بوده و با توجه به اشتغال مورث شکایت در گذشته با رعایت قوانین و مقررات جاریه احراز گردیده و سوابق شغلی وی حکایت از آن دارد که علیرغم بیماری و تقاضاهای مکرر استعفاء مورد توجه مسئولین وقت دادسراها و دادگاههای انقلاب اسلامی تهران بوده، علیهذا با توجه به مراتب فوق و سایر موارد منعکس در مدارک ارسالی از سازمانهای طرف شکایت رأی به ورود شکایت شاکی و الزام سازمانهای طرف شکایت بـه اجابت خواسته شکات صادر و اعلام میگردد. د ـ شعبه بیست و دوم دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 84/245 موضوع شکایت آقای محمد معبودی به طرفیت قوه قضائیه به خواسته صدور حکم بر ملزم نمودن مشتکیعنه به پرداخت حق بیمه 2 سال و 11 ماه و 11 روز طی دادنامه شماره 2869 مورخ 2/11/1385 چنین انشاء رأی میکند، با توجه به لایحه جوابیه مشتکیعنه که دلالت دارد شاکی از تاریخ 17/11/1359 لغایت 29/10/1362 در اجرای مواد 15 و 16 و 17 آییننامه دادگاهها و دادسراهای انقلاب اسلامی مصوب 27/3/1358 شورای انقلاب اسلامی جذب تشکیلات دادسراها و دادگاههای انقلاب اسلامی گردیده کارمندان اداری دادسراها و دادگاههای انقلاب اسلامی تابع مقررات خاص بودهاند و از شمول مقررات قانون کار و یا مقررات قانون استخدام کشوری خارج میباشد و تا قبل از 11/2/1370 از همان مقررات خاص تبعیت میکردند ولی در مقررات خاص جذب کارمندان در دادسراهای انقلاب از بدو تشکیل تا 11/2/1370 که کسورات بازنشستگی با کسورات بیمه تامین اجتماعی پیشبینی نشده بود و صرفاً طبق قرارداد مسئولین مربوطه با وزارت بهداشت و درمان تا قبل از تاریخ فوق مبلغ جزئی از بابت صدور و استفاده از مزایای دفترچه بیمه خدمات درمانی از حقوق آنان کسر گردیده است و شاکی از تاریخ 11/2/1370 طبق مقررات اداری و استخدامی دادستانی کل دادسراها و دادگاههای انقلاب اسلامی تابع قانون استخدام کشوری گردیده و سابقاً از حقوق ایشان بازنشستگی و یا حق بیمه کسر نمیگردیده است و چون در مدت مورد ادعای خود تابع مقررات مواد 15، 16 و 17 آییننامه دادسراها و دادگاههای انقلاب اسلامی مصوب 27/3/1358 شورای انقلاب بوده و در این مدت از شاکی کسوراتی به لحاظ عدم پیشبینی قانون کسر نگردیده است لذا شکایت شاکی را بنا به مراتب فوق غیروارد تشخیص و حکم به رد آن صادر و اعلام میشود. هـ ـ شعبه بیست و سوم دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 85/969 موضوع شکایت آقای قاسم غلامی به طرفیت دادگستری استان خراسان رضوی و سازمان بازنشستگی استان خراسان رضوی به خواسته واریز کسورات بازنشستگی به صندوق بازنشستگی و انتقال آن به صندوق تأمین اجتماعی طی دادنامه شماره 308 مورخ 17/2/1387 چنین انشاء رأی میکند، خواندههای صدرالاشعار اعلام داشتهاند کارمندان دادسراها و دادگاههای انقلاب اسلامی بعد از سال 1370 مشمول قانون استخدام کشوری شده و کسانی کـه قبل از سال مذکور از سازمان محل خدمت منفک شدهاند حق بیمهای پرداخت ننمودهاند در نتیجه تقاضای رد شکایت را دارد، با عنایت به مراتب مذکور و ملاحظه اسناد و مدارک ابرازی و لوایح واصله و انفکاک شاکی قبل از شمول قانون استخدام کشوری به وی از محل خدمت صحیح ندانسته و رأی به رد شکایت صادر مینماید. و ـ شعبه هفدهم دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 84/157 موضوع شکایت آقای حجتاله جلایی به طرفیت قوه قضائیه و سازمان زندانها به خواسته تقاضای صدور حکم مبنی بر الزام خواندگان به واریز نمودن مدت 9 سال حق بیمه طی دادنامه شماره 633 مورخ 9/3/1385 چنین انشاء رأی میکند، نظر به اینکه شاکی مزبور از کارکنان دادسرای انقلاب اسلامی و شاغل در دادسرای مذکور و سازمان زندانها در سالهای 1360 تا 1369 بوده که تابع مقررات خاص بودهاند و تا قبل از تاریخ 11/2/1370 از همان مقررات خاص تبعیت میکردند و در مقررات مزبور پیشبینی کسورات بازنشستگی و یا بیمه تأمیناجتماعی نگردیده و در نتیجه مشتکیعنه مثل سایر نهادهای انقلاب اسلامی از بدو تشکیل تا تاریخ الزام قانونی از پرداخت حق بیمه برای نیروهای خود معاف بوده مفاد تبصره 5 ماده واحده قانون مقررات اداری و استخدامی دادستانی کل دادسراها دادگاههای انقلاباسلامی مصوب11/2/1370 مجلس و شورای اسلامی نیز موید این امر میباشد طبق مواد 6 و 3 آییننامه نحوه تبدیل وضع کارکنان مشمول ماده واحده فوقالاشعار کارکنانی که در تاریخ تصویب ماده واحده مزبور بطور تمام وقت در خدمت دستگاه بودهاند و همچنین مستمریبگیرانی که قبلاً در خدمت دادستانی کل انقلاب اسلامی بودهاند مشمول کسور بازنشستگی و صندوق حمایتی سازمان بازنشستگی کشوری گردیدهاند از آنجا که شاکی در زمان تصویب قانون ماده واحده مزبور در تشکیلات مورد نظر اشتغال نداشته و جز مستمریبگیران نیز نبوده دستگاه تکلیفی برای پرداخت حق بیمه نـامبرده نداشته در نتیجه خواستهاش مبنی بر الزام دستگاه به واریز نمودن حق بیمه محمل قانونی ندارد رأی به رد شکایت و خواسته صادر و اعلام میگردد. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علیالبدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء به شرح آتی مبادرت به صدور رأی مینماید. رأی هیأت عمومی هر چند تبصره 5 ماده واحده قانون مقررات اداری استخدامی دادستانی کل، دادسراها، دادگاههای انقلاب اسلامی، سازمان زندانها و سازمان قضائی نیروهای مسلح در خصوص کسور بازنشستگی سهم کارکنانی است که به مستخدم رسمی تبدیل وضع مییابند و ماده 6 آییننامه قانون فوقالاشاره ناظر به کارکنان شاغل است و نسبت به نحوه تبدیل وضع کسور بازنشستگی افرادی که به هر علت قبل از تاریخ 11/2/1370 (زمان تصویب قانون) از سازمان محل خدمت منفک شده و تسویه حساب کردهاند، ساکت است، لیکن سکوت مصوبات نافی استحقاق شاغلین قبل از مصوبه نمیباشد، به خصوص که ماده واحده با صراحت کارکنان و مستمریبگیران دادستانی کل که قبلاً در خدمت دادستانی کل انقلاب اسلامی بودهاند و کارکنان دادسراها و دادگاههای انقلاب اسلامی، سازمان زندانها و سازمان قضایی نیروهای مسلح را مشمول قانون استخدام کشوری دانسته است و کسور بازنشستگی و سایر کسور افراد از بدو استخدام تا زمان اجرای قانون از افراد اخذ شده است که حاکی از عطف بماسبق دانستن آثار قانون میباشد و از طرفی با ملحوظ دانستن مادتین یک و 2 قانون احتساب سوابق خدمات مستخدمین وزارتخانهها و موسسات و شرکتهای دولتی در نهادهای انقلاب اسلامی و ماموریت کارکنان نهادهای مزبور به وزارتخانهها و موسسات و شرکتهای دولتی مصوب 1364 و ماده 8 قانون استخدام کشوری مفاداً مشعر به پذیرش سوابق رأی به استناد میباشد. لذا آراء به ورود در حدی که متضمن این معناست موافق اصول و موازین قانونی تشخیص داده میشود رأی به استناد بند 2 ماده 19 و ماده 43 قانون دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان و سایر مراجع اداری ذیربط در موارد مشابه لازمالاتباع است.