تاریخ: 14/12/1386 شماره دادنامه: 1495 کلاسه پرونده: 86/240 مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری. شاکی: آقای عبدالله نجاتی درچه. موضوع شکایت و خواسته: اعلام تعارض آراء صادره از شعب هفتم بدوی و چهارم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری. مقدمه: الف ـ1ـ شعبه هفتم دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 81/3525 و 81/3575 موضوع شکایت حسینعلی باروتی و عبدالله نجاتی به طرفیت، آموزش و پرورش اصفهان به خواسته، الزام طرف شکایت به احتساب 3 سال سابقه به شرح دادنامه شماره 1919 و 1945 مورخ 30/10/1383 چنین رأی صادر نموده است، نظر به اینکه طبق آراء هیأت عمومی به شماره 37ـ33 مورخ 14/4/1376 و 127 مورخ 21/6/77 و 106 و 105 مورخ 8/3/1379 و 304 و 303 مورخ 26/8/1381 و ماده 7 قانون متعهدین خدمت به آموزش و پرورش مصوب 1369 اقدام طرف شکایت به لغو ابلاغ پس از استخدام خلاف مقررات بوده و مکلف به احتساب سوابق میباشد، فلذا شکایت به کیفیت مطروحه در پرونده وارد است و حکم به ورود شکایت و الزام طرف شکایت بر احتساب 3 سال خدمت شاکی صادر و اعلام میگردد. الف ـ2ـ شعبه هفتم تجدیدنظر دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 84/78 موضوع تجدیدنظرخواهی سازمان آموزش و پرورش اصفهان نسبت به دادنامه شماره 1945 مورخ 30/10/1383 شعبه هفتم دیوان به شرح دادنامه شماره 718 مورخ 4/5/1384 چنین رأی صادر نموده است، نظر به اینکه حسب سوابق امر دادنامه مذکور در تاریخ 25/12/1383 ابلاغ و دادخواست تجدیدنظر در تاریخ 24/1/1384 و خارج از مهلت بیست روز مقرر در قانون دیوان عدالت اداری تقدیم گردیده است علیهذا به علت عدم قابلیت طرح موضوع، قرار رد تجدیدنظرخواهی صادر و اعلام میشود. ب ـ1ـ شعبه چهارم تجدیدنظر دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه84/20 موضوع تجدیدنظرخواهی آموزش و پرورش اصفهان نسبت به دادنامه شماره 1919 مورخ 30/10/1383 شعبه هفتم بدوی به شرح دادنامه شماره 1012 مورخ 25/4/1384 چنین رأی صادر نموده است، با توجه به بخشنامههای مدیرکل امور اداری وزارت آموزش و پرورش به شمارههای 3/2204/710 مورخ 21/2/1373 و 1/2868/710 مورخ 20/2/1373 و بخشنامه شماره 5503/710/ج مورخ 18/2/1373 آموزش و پرورش اصفهان به لحاظ عدم وجود ردیف استخدامی بلافاصله بعد از فراغت از تحصیل به استخدام در نیامده است. النهایه به صورت حقالتدریس مشغول کار بوده است و حقوق آن را نیز دریافت کرده است. اداره طرف شکایت بعد از دریافت مجوز از مقام ذیصلاح اقدام به استخدام رسمی شاکی نموده است. شاکی دوران بیکاری را خلاف مقررات دانسته و احتساب آن را از حیث سابقه خدمت مطالبه نموده است. نظر به اینکه عدم استخدام شاکی مستند به بخشنامه وزارتی که شمارههای آن فوقاً ذکر شده بوده است و بی اعتباری بخشنامههای مذکور نیز اثبات نشده است و اداره کل آموزش و پرورش اصفهان قانوناً ملزم به اجرای بخشنامه بوده است و نظر به اینکه شاکی طی مدت بیکاری به عنوان حقالتدریس اشتغال داشته و ایام اشتغال نیز جزو سابقه خدمت محسوب شده است احتساب 3 سال تاخیر در استخدام رسمی فاقد مجوز قانونی است و اقدام آموزش و پرورش در استخدام شاکی بعد از دریافت مجوز اجراء آراء هیأت عمومی دیوان محسوب میگردد، لذا ضمن فسخ دادنامه شعبه بدوی حکم به رد شکایت شاکی صادر و اعلام میگردد. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علیالبدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء به شرح آتی مبادرت به صدور رأی مینماید. رأی هیأت عمومی الف ـ با توجه به محتویات پروندههای فوقالذکر وجود تعارض در مدلول دادنامههای صادره در پروندههای مذکور محرز است. ب ـ حسب محتویات پروندههای فوقالذکر شاکیان بر اساس مواد یک و 3 و 6 قانون متعهدین خدمت به وزارت آموزش و پرورش مصوب 1369 با سپردن خدمت تعهد در آن وزارتخانه به تحصیل در دانشسرا پرداختهاند و از حقوق و فوقالعاده شغل مستخدم آزمایشی برخوردار شدهاند و پس از فراغت موفقیتآمیز از تحصیل و احراز کلیه شرایط فوقالذکر استحقاق استخدام به طور قطعی و رسمی را دارا بودهاند و عدم صدور ابلاغ استخدامی رسمی آنان و یا استفاده از خدمت آنان به صورت حقالتدریس موافق ماده 6 قانون مذکور نبوده است. بنابراین دادنامه شماره 1945 مورخ 30/10/1383 شعبه هفتم بدوی دیوان مبنی بر تایید استحقاق شاکی به استخدام رسمی پس از طی دوره مزبور و احـراز شرایط لازم و احتساب سـوابق خدمت بر مبنای قانون فوق الاشعار موافق اصول و موازین قانونی تشخیص داده میشود. این رأی به استناد بند 2 ماده 19 و ماده 43 قانون دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان و سایر مراجع اداری ذیربط در موارد مشابه لازمالاتباع است.