تاریخ: 29/8/1386 شماره دادنامه: 902 کلاسه پرونده: 85/552 مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری. شاکی: آقای اسماعیل گلشنی. موضوع شکایت و خواسته: اعلام تعارض آراء صادره از شعب 12 بدوی و 2 و 9 تجدیدنظر دیوان عدالت اداری. مقدمه: الف ـ1ـ شعبه سیزدهم دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 80/2063 موضوع شکایت مرتضی اردبیلی حقیقی به طرفیت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد به خواسته، درخواست پرداخت حق کارانه در فاصله زمانی 1375ـ 1376 ـ 1377ـ 1378 به مأخذ کامل، به شرح دادنامه شماره 2410 مورخ 21/11/1381 چنین رأی صادر نموده است، اداره خوانده در لایحه دفاعیه تقدیمی خود اعلام کرده است، به استناد بند (پ) ردیف 3 ضوابط پرداخت فوقالعاده کارانه موضوع بخشنامه شماره 7800/د/2 مورخ 25/2/1375 سازمان امور اداری و استخدامی کشور و پرداخت فوقالعاده کارانه توسط دستگاهها صرفاً از محل صرفه جوئی و دستگاه ذیربط مجاز بوده و در این خصوص اعتبار جداگانه منظور نگردیده و مسئولین وقت دانشگاه در حد اعتبارات و صرفهجوئیهای انجام پذیرفته و میزان عملکرد و افراد تصمیمگیری نمودهاند، لذا در حال حاضر با توجه به کسری بودجه و عدم امکان تامین آن و عدم برآورد کیفیت و کمیت فعالیت وی در سنوات مذکور امکان پرداخت مطالبات متقاضی امکانپذیر نیست. با توجه به دفاعیات غیرموجه اداره خوانده و تجویز قانون و ارائه اسناد و مدارک از سوی شاکی، شکایت نامبرده دارای اعتبار قانونی و موجه میباشد، علیهذا شکایت نامبرده وارد تشخیص و حکم به ورود شکایت مشارالیه صادر و اعلام میگردد. الف ـ2ـ شعبه نهم تجدیدنظر دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 82/429 موضوع تقاضای تجدیدنظر آقای مرتضی اردبیلی حقیقی نسبت به دادنامه شماره 2410 مورخ 21/11/1381 صادره از شعبه سیزدهم دیوان به شرح دادنامه شماره 1335 مورخ 1/9/1382 چنین رأی صادر نموده است، نظر به اینکه از طرف تجدیدنظرخواه نسبت به دادنامه تجدیدنظرخواسته ایراد و اعتراض موجه و مؤثری بعمل نیامده است و از طرفی مطالب مطروحه در تجدیدنظرخواهی، تکرار همان مطالب معنونه در مرحله بدوی است که در دادنامه معترضعنه مردود اعلام شده است، بنابراین با بررسی سوابق امر بر کیفیت رسیدگی و اعمال مقررات ایراد و اشکالی که فسخ دادنامه بدوی را ایجاب نماید متصور نیست، لذا ضمن رد تجدیدنظرخواهی، دادنامه تجدیدنظرخواسته تایید و استوار میگردد. ب ـ1ـ شعبه دهم دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 83/2215 موضوع شکایت اسماعیل گلشنی به طرفیت دانشگاه علوم پزشکی مشهد به خواسته، درخواست پرداخت حق کارانه در فاصله زمانی سالهای 1375 الی 1378 به مأخذ کل حقوق مبنا، به شرح دادنامه شماره 3236 مورخ 11/12/1383 چنین رأی صادر نموده است، نظر به اینکه خوانده دلیلی بر اینکه شغل خواهان جزو پرسنل بهداشتی و درمانی که از مشاغل خاص است، ارائه ننموده است و با توجه به ماده 5 و تبصرههای آن از قانون نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت مصوب13/6/1370 مجلس شورای اسلامی و اینکه خوانده هیچگونه دلیلی مبنی بر پرداخت مبلغ 30% مجموع حقوق و فوقالعاده شغل کارکنان محل اشتغال خواهان و 50% کارکنان آن نیاورده است، لذا با توجه به جمیع جهات معنونه و اینکه لایحه جوابیه نیز دفاعیاتی بی وجه میباشد، حکم به ورود دعوای خواهان صادر و اعلام میگردد. ب ـ2ـ شعبه دوازدهم تجدیدنظر دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 84/338 موضوع تقاضای تجدیدنظر دانشگاه علوم پزشکی نسبت به دادنامه شماره 3236 مورخ 11/12/1383 شعبه دهم، به شرح دادنامه شماره 935 مورخ 21/6/1384 چنین رأی صادر نموده است، نظر به دادخواست تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه مبنی بر اینکه حق کارانه تجدیدنظر خوانده، به شرح مدارک ارائه شده پرداخت گردیده که به نظر میرسد تجدیدنظر خوانده به عدم پرداخت 100% کارانه اعتراض نموده و از آنجا که سازمان متبوع (تجدیدنظرخواه) در پرداخت کارانه با توجه به میزان بودجه و کارائی کارمندان سلطنت دارد و حداکثر پرداخت کارانه نیز 100% میباشد علیهذا با توجه به میزان بودجه و چنانچه مبلغی کمتر از 100% به شاکی پرداخت گردیده باشد، منطبق با موازین قانونی بوده و تخلفی از ناحیه مشتکیعنه بنظر نمیرسد، اعتراض تجدیدنظرخواه به نظر موجه تشخیص و شعبه تجدیدنظر دیوان ضمن نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته حکم به رد شکایت صادر و اعلام میگردد. ج ـ1ـ شعبه هجدهم دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه 83/1251 موضوع شکایت آقای اسماعیل ثنایی ذاکر به طرفیت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد به خواسته، درخواست پرداخت حق کارانه در فاصله زمانی سالهای 1375 لغایت 1378 به مأخذ کل حقوق مبنا به شرح دادنامه شماره 610 مورخ 11/4/1384 چنین رأی صادر نموده است، نظر به اینکه حسب ماده 5 قانون نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت مصوب 13/6/1370 مجلس شورای اسلامی فوقالعاده کارانه باید معادل حقوق مبنای مستخدمین در هر ماه پرداخت شود در حالیکه طبق اسناد و مدارک تقدیمی از جمله اسناد هزینه به وسیله دانشگاه در باب پرداخت حق کارانه شاکی از سال 1375 لغایت 1378 برمبنای حقوق مبنای شاکی صورتنگرفته و این موضوع موجب تقلیل مبلغ ریالی حق کارانه شاکی گردیده و توجهاً به اینکه با پرداخت حق کارانه به وسیله دانشگاه به شاکی در حقیقت تایید گردیده شاکی بیش از استاندارد تعیینشده انجام وظیفه نموده است، علیهذا حکم به ورود شکایت و الزام دانشگاه طرف شکایت به پرداخت فوقالعاده کارانه سالهای 1375 لغایت 1378 شاکی بر اساس حقوق مبنا در حق شاکی صادر و اعلام میگردد. ج ـ2ـ شعبه دوم تجدیدنظر دیوان در رسیدگی به پرونده کلاسه84/809 موضوع تقاضای تجدیدنظرخواهی دانشگاه علوم پزشکی مشهد نسبت به دادنامه 610 مورخ 11/4/1384 صادره از شعبه 18 به شرح دادنامه شماره 1703 مورخ 15/9/1384 چنین رأی صادر نموده است، نظر به اینکه دادنامه تجدیدنظرخواسته براساس محتویات پرونده و جهات و دلایل مقیده در آن صادر گردیده و از طرف دانشگاه تجدیدنظرخواه اعتراض موثری نشده و دلیلی که فسخ رأی صادره را ایجاب نماید، ارائه نکرده است، علیهذا دادنامه تجدیدنظرخواسته خالی از اشکال تشخیص و با رد اعتراض تایید میشود. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علیالبدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء به شرح آتی مبادرت بـه صدور رأی مینماید. رأی هیأت عمومی به صراحت حکم مقرر در ماده 5 قانون نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت مصوب 1370 فوقالعاده کارانه در صورت اجتماع شرایط مقرر در ماده مذکور حداکثر معادل حقوق مبنا قابل پرداخت است. نظر به اینکه حکم مقنن مفید الزام واحدهای دولتی مشمول قانون مزبور به پرداخت فوقالعاده کارانه به میزان حداکثر حقوق مبنا نیست، بنابراین دادنامه شماره 935 مورخ 21/6/1384 شعبه دوازدهم تجدیدنظر دیوان که با نقض دادنامه بدوی، شکایت شاکی به خواسته پرداخت فوقالعاده مذکور به میزان حداکثر مقرر در قانون را مردود اعلام داشته است، موافق اصول و موازین قانونی تشخیص داده میشود. این رأی به استناد بند 2 ماده 19 و ماده 43 قانون دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان و سایر مراجع اداری ذیربط در موارد مشابه لازمالاتباع است.