دوست اجتماعی هستیم، زن و شوهر نه

دوست اجتماعی هستیم، زن و شوهر نه
حقوق خانواده 1403/02/02 261

یک زن متقاضی طلاق در دادگاه خانواده گفت: برای اینکه از خانه‌ و خانواده ام فرار کنم ازدواج کردم ولی بعد فهمیدم که همسرم همراه و تکیه‌گاهم نیست.

دختری جوان در دادگاه خانواده گفت: در سن ۲۰ سالگی به عقد مردی درآمده بود که ۱۰ سال از خودش بزرگتر بود. طبق گفته اش انتخاب خودش بود و می خواست ازدواج کند تا از خانه شان به نوعی فرار کند. برای اینکه فضای زندگی در خانه و در کنار خانواده اش را دوست نداشت.

او می گفت: حتی می دانستم که بعد از ازدواج، سریع از همسرم جدا می شوم یا شاید حتی بعد از ازدواج به خارج از کشور بروم و بعد جدا شویم ولی نمی دانم که چرا ۴ سال این زمان طول کشید. 

بعد از ۴ سال با بخشیدن مهریه و درخواست طلاق توافقی برای جدایی آمده بود.

از اختلافشان می گفت که او  پر از شور و نشاط و جوان بوده اما همسرش کم حوصله و بی احساس. 

سمیرا می گفت که همسرش همراه و تکیه گاه او نبوده است. 

او می گفت: پدر و مادرم از همان ابتدا با هم اختلاف داشتند. حتی مادرم به من گفته بود که تو ازدواج کن تا زودتر تکلیف برادرت که ۷ سال از خودم بزرگتر بود، مشخص شود تا بعد طلاق بگیرد اما نه تنها مادرم طلاق نگرفت و از پدرم جدا نشد بلکه مرا هم بدبخت کرد. الان هم با همسرم دوست اجتماعی هستیم، با هم بیرون می رویم، با همدیگر تماس می گیریم ولی به عنوان زن و شوهر نمی‌توانیم همدیگر را نگاه کنیم.

براساس این گزارش، طبق ماده ۲۵ قانون حمایت خانواده «در صورتی که زوجین متقاضی طلاق توافقی باشند، دادگاه باید موضوع را به مرکز مشاوره خانواده ارجاع دهد. در این موارد طرفین می توانند تقاضای طلاق توافقی را از ابتداء در مراکز مذکور مطرح کنند. در صورت عـدم انصراف متقاضی از طلاق، مرکز مشاوره خانواده موضوع را با مشخص کردن موارد توافق جهت اتخاذ تصمیم نهایی به دادگاه منعکس می کند.»

ثبت دیدگاه
جهت ثبت دیدگاه وارد حساب کاربری شوید ورود / ثبت نام
دیدگاه ها
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است