خبرگزاری میزان – حق عینی حقی است که بر عین خارجی اعمال میشود در حالی که حق دینی حقی است که نسبت به اشخاص وجود دارد. مثال حق عینی، مالکیت بر عین و حق مرتهن بر عین مرهونه است. مثال اول حق عینی اصلی و مثال دوم حق عینی تبعی است که از انواع حقوق عینی محسوب میشوند.
مالکیت یکی از مفاهیم مهم در نظر قانونگذار ایران بوده و احترام به مالکیت از اصول پذیرفته شده در حقوق ما است. این موضوع در فقه اسلامی که منبع اصلی قانون ما است بحثهای زیادی را به خود اختصاص داده است. یکی از مسائل مهم در مالکیت حق عینی نسبت به مال است. حق عینی حقی بی واسطه و مستقیم در برابر عینی خارجی بوده که برای صاحب حق قابل اعمال است. این حق جزو حقوق مالی بوده و در مقابل حق دِینی قرار میگیرد.
حقوق غیر مالی، حقوقی هستند که افراد در مقابل اشخاص دارند مثل حق حضانت، حق ابوت (حق پدر بر فرزند) و. حق عینی حقی تعریف میشود که شخص نسبت به عین خارجی دارد. کاملترین نمود حق عینی، حق مالکیت است. مالکیتی که در حق عینی بیان میشود فقط مالکیت عین نیست، بلکه مالکیت منفعت برای مستاجر، مالکیت انتفاع در حق انتفاع را نیز شامل میشود.
به طور کلی هر حقی که نسبت به عین خارجی وجود داشته باشد، حق عینی نام میگیرد چه حق مالک بر خانه خود باشد، چه حق مرتهن بر مورد رهن و چه حق مستاجر بر عین مستاجره. همانطور که ملاحظه میشود در همهی این مثالها، شخص نوعی اختیار قانونی بر موضوع حق دارد. این مسئله در عقد مضاربه برای مضارب نسبت به سود قرارداد وجود دارد.
ویژگی مهم حق عینی علاوه بر وجود عین خارجی، بی واسطه و مستقیم بودن آن است. یعنی شخص بدون آن که واسطهای نیاز داشته باشد، حق خود را اعمال میکند. این مسئله یکی از تفاوتهای اصلی حق عینی و حق دینی است که در مقاله تفاوت حق عینی و دینی به آن پرداخته شده است.
انواع حق عینی
حق عینی خود به دو دسته حق عینی اصلی و حق عینی تبعی تقسیم میشود. این دو دسته تفاوتهایی دارد.
حق عینی اصلی
حقی عینی است که در آن صاحب حق به طور مستقل و بدون هیچ قید و شرط محدود کنندهای، حق خود را اعمال میکند. یعنی بنا بر این حق، فرد میی تواند از به طور کامل یا ناقص از چیزی استفاده کند یا نفع ببرد. مالکیت بر عین، همان مثال کامل حق عینی اصلی است. همانطور که قانونگذار در ماده ۳۰ قانون مدنی بیان میدارد: ” هر مالکی نسبت به مایملک خود حق همه گونه تصرف و انتفاع دارد، مگر در مواردی که قانون استثنا کرده باشد. “
همچنین آن حقی که در قرارداد مضاربه، برای مضارب نسبت به سود قائل میشویم هم حق عینی اصلی نامیده میشود. به این ترتیب که اگر مالک ورشکسته شود، عامل یا همان مضارب در صف طلبکاران نمیآید بلکه نسبت به سود قرارداد مضاربه حق عینی دارد.
پس بنابراین تعریف، حق مرتهن بر عین مرهونه، حق عینی اصلی محسوب نمیشود. حق مرتهن بر عین مرهونه حق عینی تبعی محسوب میشود که در ادامه آن را بیان میکنیم.
حق عینی تبعی:
حقی است که به موجب آن، یک عین معین، وثیقه انجام تعهد یا طلب صاحب حق قرار میگیرد و به او اجازه میدهد که در صورت عدم پرداخت یا انجام تعهد، طلب خود را از آن عین معین بردارد. این دقیقا همان چیزی است که در عقد رهن مشاهده میکنیم.
همانطور که قانونگذار در ماده ۷۷۱ قانون مدنی بیان کرده است که: ” رهن عقدی است که به موجب آن مدیون مالی را برای وثیقه به داین میدهد. رهن دهنده را راهن و طرف دیگر را مرتهن میگویند. “
بنابر این حق عینی تبعی بر خلاف حق عینی اصلی مستقل نیست به این معنا که قبل از اعمال حق بر عین معین، ابتدا باید طلب خود را از مدیون در خواست کنیم؛ بنابراین هر جا مال معینی به عنوان وثیقه به عنوان تضمین پرداخت بدهی و یا انجام تعهد، مشخص میشود، حق عینی تبعی به وجود میآید. علاوه بر مثال ذکر شده، وثیقه حسن انجام کار و ضمانت نامه بانکی از حقوق عینی تبعی است.