بر اساس قانون مجازات اسلامی، مرتکبان جرایم مختلف، ممکن است بر حسب مورد، به یکی از مجازاتهای حدود، قصاص، دیات و تعزیرات محکوم شوند که هر یک، شرایط و احکام ویژه و خاص خود را دارند و در ارتباط با جرایم خاصی، قابل اعمال هستند.
حدود، مجازاتهایی هستند که در قانون، مقدار و میزان آن تعیین شده است؛ مثل تعیین حد برای جرم قذف یا تهمت جنسی به دیگران که ۸۰ ضربه شلاق حدی است. در مقابل، تعزیر، مجازاتهایی هستند که میزان آنها، توسط قاضی تعیین میشود و خفیفتر از مجازاتهای حدی هستند.
علاوه بر اینها، دو مجازات دیگر نیز تحت عنوان قصاص و دیه وجود دارد. قصاص، همانطور که در عرف نیز مرسوم است، به معنای تلافی نمودن عملی است که مرتکب، انجام داده است. به معنای اینکه اگر فردی، علیه تمامیت جسمانی دیگری، آسیبی وارد نماید، میتوان دقیقا همین امر را بر روی وی انجام داده و با تلافی کردن عمل انجام شده، وی را قصاص نمود. دیه نیز، به معنای آن است که اگر به هر دلیل، امکان قصاص یا تلافی عمل ارتکابی وجود نداشته باشد، از مرتکب، مالی با عنوان دیه، برای جبران آسیب وارده، گرفته شود.
آنچه که در عرف مرسوم است، این است که قصاص نمودن، به معنای به قتل رساندن یا اعدام قاتل است. در حالی که قصاص، علاوه بر کشتن قاتل، در موارد دیگری هم کاربرد دارد. به عنوان نمونه، در صورتی که در جرم ضرب و جرح، فردی دچار نقص عضو شود، تحت شرایطی، میتوان مرتکب را قصاص نموده و بر همان عضو از بدن وی، همان آسیب را وارد نمود. بر این اساس، قصاص، بر دو نوع است؛ قصاص نفس و قصاص عضو؛ لذا در پاسخ به این سوال که تفاوت قصاص قاتل با اعدام چیست، باید گفت که اعدام نمودن قاتل، همان قصاص نمودن یا کشتن وی است. در حالی که قصاص، در حالت کلی، میتواند به صورت قصاص عضو یا قصاص نفس باشد. به همین لحاظ، قصاص نمودن، گستردهتر از اعدام است. این تفاوت قصاص قاتل با اعدام، این ثمره را دارد که قصاص مجرمان، همواره به معنای اعدام نیست و در صورتی که مرتکب، آسیبی بر اعضای بدن دیگران وارد نموده باشد، قصاص عضو انجام میشود، نه قصاص نفس.
علاوه بر این، تفاوت دیگر قصاص با اعدام، آن است که قصاص، صرفا در جرایمی اتفاق میافتد که مستوجب قصاص هستند، اما ممکن است برخی از جرایم حدی یا تعزیری نیز، منجر به صدور حکم اعدام شوند؛ مانند مجازات اعدام در جرایم مربوط به مواد مخدر که تعزیری هستند.
یکی از مهمترین شرایط قصاص نمودن قاتل، آن است که قتل، به صورت عمدی انجام شده باشد. جرم قتل عمد، به قتلی گفته میشود که شخص، اعمالی که منجر به کشته شدن دیگری میشود را بدون مجوز قانونی، انجام داده و قصد کشته شدن مقتول را داشته باشد؛ یعنی هم قصد فعل و هم قصد نتیجه را داشته باشد. در این شرایط، اولیای دم، این اختیار را دارند که قصاص قاتل را تقاضا نمایند.
بر این اساس است که در ارتکاب جرم قتل شبه عمد، امکان قصاص مرتکب، وجود نخواهد داشت. در قتل شبه عمد، مرتکب، قصد انجام فعل را دارد؛ اما قصد نتیجه، یعنی کشتن مقتول را ندارد. مثل اینکه شخصی، تیری شلیک میکند و به دیگری اصابت نموده و منجر به قتل وی میشود. در این شرایط، به جای قصاص یا اعدام قاتل، حکم به پرداخت دیه و حبس مرتکب صادر خواهد شد.
در مورد قتل خطای محض هم به همین ترتیب است و در این نوع از قتل نیز، شرایط قصاص قاتل وجود ندارد. در این نوع از قتلها، مرتکب یا قاتل، نه قصد انجام فعل منجر به قتل را داشته و نه قصد نتیجه فعل، یعنی کشته شدن مقتول. بر این اساس، اگر شخص نابالغ یا دیوانه، دیگری را بکشد، قتل از نوع خطای محض میباشد و مرتکب، قابل قصاص نیست و یکی از اعضای خانواده وی، باید دیه قتل را پرداخت نماید.
علاوه بر شرایط ذکر شده، اگر دادگاه، پرونده قتل را بررسی نموده و قتل را از نوع قتل عمد تشخیص دهد، اولیای دم مقتول، این اختیار را دارند که قصاص نمودن قاتل را تقاضا نمایند؛ بنابراین، یکی از مهمترین شرایط قصاص قاتل، آن است که، ولی دم مقتول، بخواهند که قاتل، قصاص شود؛ لذا اگر اولیای دم، اقدام به گذشت از قصاص کرده باشند، قصاص یا اعدام قاتل، موضوعیت ندارد. چرا که حق قصاص، صرفا متعلق به اولیای دم است. همچنین، ممکن است که اولیای دم مقتول، به جای قصاص قاتل، قصد داشته باشند که از قاتل، دیه بگیرند و از قصاص یا اعدام وی صرف نظر نمایند.
البته، در صورتی که، ولی دم وجود نداشته باشد و یا اینکه به آنها دسترسی وجود نداشته باشد، حاکم شرع یا، ولی امر نیز میتواند از جانب اولیای دم شخص کشته شده، تقاضای قصاص یا اعدام قاتل را داشته و یا تقاضای دیه نماید. اجرای قصاص نیز با استفاده از طناب دار یا حلق آویز کردن انجام میشود؛ یا با هر شیوه دیگری که کمترین آزار را برای شخص داشته باشد.