در لغت به معنی وصیت(یعنی توصیه) و امر موثق و استوار و سوگند و فرمان مکتوب به ولات(که متضمن انتصاب آنان به سمت معین و مقداری از دستورات اخلاقی و قانونی کلی از قبیل رعایت قوانین شرع و اجراء عدل و انصاف و مانند اینها است) را گویند(کلیات ابی البقاء صفحه ۲۳۶) عهد به معنی عقد هم هست در حدیث:العقدالعهد یعنی عقد همانا عهد است که میتوان آن را پیمان استوار نامید.و به این معنی اطلاق عقد بر عقود جائز مجاز است نه حقیقت.در اصطلاحات حقوق کنونی ما این کلمه به صیغه جمع در قرار دادهای بین المللی به کار رفته است و کلمه معاهدات و میثاق pacteهم در همین معنی به کار می رود.و مفرد آن به معنی تعهد در ماده ۳۱۰ قانون آیین دادرسی و ارتش به کار رفته است. (فقه)تعهدی است از طرف بنده در مقابل خدا به صیغه معین مانند(عاهدت الله ان افعل کذا) یا (علی عهدالله ان افعل کذا)شاعر گوید: علی اذا مازرت لیلی بخفیه زیاره بیت الله رجلان حافیا ثمره عهد ثمره نذر است.