خیار تاخیر ثمن همانطور که اشاره شد یک حق می باشد و می تواند مانند سایر حقوق، توسط صاحب حق اسقاط گردد. اسقاط حق میتواند به صورت یک لفظ و یا یک فعل صورت گیرد. زمانی که شخص از یک لفظ برای اسقاط حق خود استفاده می نماید به صورت صریح اعلام مینماید که حق خود را اسقاط کرده است و مایل نیست که عقد بیع را فسخ کند و خواهان پرداخت شدن ثمن از جانب خریدار حتی پس از سه روز میباشد. همچنین ممکن است با انجام دادن عملی اراده خود را مبنی بر عدم فسخ قرارداد اعلام کند به چنین عملی اسقاط ضمنی حق گفته میشود در ماده ۴۰۳ قانون مدنی آمده است که اگر بایع به نحوی از انحا، مطالبه ثمن نماید و به قراین معلوم گردد که مقصود التزام به بیع بوده است خیار او ساقط خواهد شد.
بر اساس ماده ۴۰۳ قانون مدنی اگر پس از گذشت سه روز بایع از مشتری مطالبه ثمن قرارداد را نماید این نوعی اسقاط ضمنی حق فسخ قرارداد از جانب او می باشد بنابراین به صرف مطالبه ثمن از جانب فروشنده حق فسخ قرارداد از بین خواهد رفت خیار تاخیر ثمن فوری نیست، ولی اگر فروشنده از حق خود استفاده نکند و آن را مسکوت بگذارد خیار تاخیر ثمن برای مدت طولانی و بدون وجود مانع خارجی ممکن است به منزله انصراف ضمنی فروشنده تلقی گردد. در مجموع به نظر می رسد که مهلت خیار محدود به مهلت عرفی است.
نکته ای که باید به آن توجه نمود این است که صرف مطالبه ثمن از سوی فروشنده مسقط خیار تاخیر ثمن نیست بلکه باید از قراین معلوم گردد که قصد وی عدم بر هم زدن قرارداد بوده است که در این صورت اسقاط ضمنی خیار محسوب می گردد. در صورت تردید در اراده فروشنده باید وجود خیار را قبول نمود.
مورد دیگری که میتواند به عنوان اسقاط ضمنی خیار تاخیر ثمن محسوب گردد پذیرفتن قسمتی از ثمن از سوی فروشنده است که بر اساس آن زمانی که پس از ایجاد خیار تاخیر ثمن فروشنده قسمتی هست من را از خریدار قبول نماید ممکن است این امر قرینه اسقاط ضمنی خیار تلقی شود.
کاربر گرامی: محتوای ارائه شده صرفا جهت اطلاع می باشد و در صورت اجرای مشاوره پیشنهادی و عدم حصول نتیجه ، هیچگونه مسئولیتی متوجه «کلینیک حقوقی ایران» نخواهد بود. و توصیه می شود هیچگاه بدون وکیل گام برندارید .